آمریکا چطور نخبگان ایرانی را با تحریم سرکوب می‌کند؟!

حال آمریکا تحریم‌های جدیدی علیه این شرکت ایرانی وضع کرده است که بیش از پیش ماهیت اقدامات خصومت آمیز اقدامات دولت ایالات متحده علیه کشور ما، کسب و کارهای ایرانی و مردم ایران نشان می‌دهد. آمریکایی‌ها مهرماه گذشته در بحبوحۀ آشوب‌های خیابانی و حوادث بعد از فوت خانم امینی در ایران با فاصلۀ کمی از محدود شدن دو سکوی آمریکایی به دلیل نقش‌آفرینی پررنگ آنها در این اتفاقات و اصرار به اقدامات ضدقانونی خود، اطلاعیه‌ای صادر و اعلام کردند که تحریم‌های فناوری علیه ایرانی‌ها را رفع می‌کند.

بسیاری از اشخاص و شرکت‌های ایرانی بعد از بیانیۀ وزارت خزانه‌داری آمریکا در مهرماه گذشته مبنی بر لغو تحریم‌های حوزۀ فناوری اطلاعات توسط اوفک تحریم شدند، حتی دسترسی به برخی از برنامک‌های ایرانی توسط بازارهای عرضۀ برنامک آمریکا (گوگل‌پلی و اپ‌استور) محدود شد، در مواردی هم شاهد معرفی سکوهای ایرانی به عنوان بدافزار توسط این فروشگاه‌ها بودیم! در حالی که وزارت خزانه‌داری آمریکا در بیانیۀ پاییز خود تصریح کرده بود که دسترسی کاربران ایرانی به شبکه‌های اجتماعی، ابزارهای ارتباطی، نرم‌افزارهای تماس ویدئویی، خدمات ابری، نقشه‌های آنلاین و مبتنی وب،‌ بازی‌های کامپیوتری، پلتفرم‌های آموزشی، ابزارهای ترجمه و احراز هویت، آنتی ویروس‌ها، تلفن‌های هوشمند و سیستم عامل آنها، تلفن‌های ماهواره‌ای، گجت‌های دیجیتال، سیم‌کارت، روتر، مودم، کامپیوترهای شخصی فراهم خواهد شد همچنین دیگر ارائه خدمات شرکت‌های بزرگی مانند گوگل، متا، اپل و دیگر شرکت‌های مشابه به ایرانیان غیر قانونی نخواهد بود.

گذشت زمان نشان داد که منظور آمریکا از این کارها صرفاً بهره‌برداری تبلیغاتی و ادامۀ تلاش برای تخریب افکار عمومی ایرانیان بوده است. 

همان مقطع کارشناسان متعددی اعلام کردند که هدف اصلی آمریکا تلاش برای دور زدن این محدودیت‌ها و ادامه اقدامات ضدقانونی سکوهای این کشور است، فرضیه‌ای که بررسی عملکرد چندماهۀ گذشته این کشور سبب تقویتش می‌شود. 

بهانۀ آمریکا برای وضع تحریم علیه ابر آروان، کمک به سانسور در ایران است! در حالی که اساساً این شرکت توانی برای نقش آفرینی در محدود یا باز کردن یک سایت یا ابزار فضای مجازی ندارد! همانطور که خود مجموعه نیز سال گذشته با انتشار نمودار زیر در سایت خود برای کاربرانش تشریح کرد، ابر آروان سومین لایه زیرساختی کشور است که اساساً نقشی در اعمال حاکمیت مجازی ندارد.

ساختار شبکه در ایران به این شکل است که شرکت ارتباط زیرساخت ترافیک بین‌الملل را خریداری و ترافیک داخلی را هم تأمین می‌کند و در اختیار اپراتورهای ثابت و همراه قرار می‌دهد، سپس در لایه سوم این ترافیک در اختیار دیتاسنترها و مردم قرار می‌گیرد بنابراین پر واضح است که لایۀ مدیریت اساساً در اختیار یک شرکت خصوصی قرار ندارد که امکان اثرگذاری انقباضی یا انبساطی روی آن را داشته باشد، فارغ از گزارش‌های رسانه‌ای، اصول پدافند غیرعامل و حفاظتی هم چنین موضوعی را با منطق سازگار می‌کند.

مدیریت کلان ترافیک نهایی در کشور ما در لایۀ سوم انجام نمی‌پذیرد، ترافیک بین‌الملل ابتدا به گیت‌وی‌های مرزی می‌رسد و بعد از پالایش در مرز دیجیتال در اختیار توزیع کننده قرار می‌گیرد، سپس فروشنده‌ها آن را به مصرف‌کننده‌ها می‌فروشند.

بررسی گذرای بیانیۀ دفتر کنترل دارایی‌های وزارت خزانه‌داری آمریکا نشان می‌دهد که ناراحتی اصلی آمریکا از شرکت‌های خصوصی ایرانی تلویحاً این است که چرا شما برای کشور خود توانایی ایجاد کرده‌اید تا بدون نگرانی امکان مواجهه با آمریکا را داشته باشد، درست همانطور که آمریکایی‌‌ها می‌توانند از سکوی خرده فروشی آنلاین بومی ما عصبانی باشند که چرا چنین امکانی را توسعه داده‌اید تا ایران از آمازون بی‌نیاز باشد.

ابرار آروان را فارغ از هر موضوع دیگری باید قربانی کینۀ آمریکا از جوانان ایرانی دانست که زیست‌بوم کشور خود را توسعه می‌دهند و ایران را در دو سطح کسب و کارها و مردم از خدمات خارجی بی‌نیاز می‌کنند، البته این شرکت تنها هدف این کینه‌توزی نیست اما موضوع این گزارش ما ابر آروان و طرح این پرسش بود که آمریکا چطور شرکت ایرانی را که اساساً مدل کاری آن (B2B یا تجاری به تجاری) است، به بهانۀ سانسور اینترنت مردم تحریم می‌کند!

انتهای پیام/